اگر قرار باشد یکی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست یا وزارت نیرو یا وزارت جهاد کشاورزی به این سؤال پاسخ بدهند، احتمالاً چند مورد را به عنوان دلایل این بحران فهرست میکند.
مواردی که فقط ترتیب آنها از زبان هر کدام از این مسئولان متفاوت خواهد بود. برخی از این عوامل احتمالاً از این قرارند: «افزایش بیرویهٔ چاههای کشاورزی»، «سدسازی گسترده در بالادست دریاچه»، «شدت تبخیر آب»، «الگوی کشت پرآببر در کشاورزی»، «پیامدهای تغییر اقلیم» و در روزهای اخیر کسانی پیدا شدهاند که نقش چاههای کشاورزی و سدسازی را کمرنگ کردهاند و از اثر تغییر اقلیم بر وضع دریاچه سخن راندهاند و شدت گرما و تبخیر آب را هم نشانهٔ متقن آن فرض کردهاند.
برخی از مدعیان در شمار کسانی قرار میگیرند که تا یکی دو سال قبل حتی اصل پدیدهٔ «تغییر اقلیم» را هم قبول نداشتند و آن را ساخته و پرداخته کشورهای ثروتمند برای چپاول کشورهای در حال توسعه میدانستند. کسانی که سالها مخالف پیوستن ایران به توافق اقلیمی پاریس بودند، اکنون در لباسی دیگر از اثر تغییر اقلیم بر وضعیت دریاچه به عنوان یکی از دلایل اصلی نام میبرند. حتی مدیران سازمانی چون حفاظت محیط زیست هم -که به طور طبیعی انتظار میرود علمی سخن بگویند- میکوشند تا با ظاهری علمی، اطلاعات غلط را ترویج کنند.
یک نمونه از این ادعاها، سخنان معاون محیط زیست دریایی این سازمان است که از نقش مؤثر تبخیر آب در بغرنجشدن وضعیت دریاچه سخن گفته است. برابر ادعای «مجتبی ذوالجودی»، کاهش ۲۴ سانتیمتری تراز دریاچه ارومیه بین ۱۰ خرداد تا ۱۷ مرداد امسال ناشی از «گرمای بسیار شدید» و «تبخیر بسیار زیاد» بوده است. این سخنان، ظاهری علمی دارند و به اتکای آمار بیان شده و گوینده، انتظار میرود که مخاطب آن را بپذیرد.
اما این ادعا فقط دارای ظاهری علمی است. بررسی شاخص کاهش تراز آب دریاچه از سال ۱۳۸۹ تا امسال نشان میدهد که برخلاف ادعای ایشان، امسال با کمترین میزان کاهش تراز برای بازهٔ زمانی ۱۰ خرداد تا ۱۷ مرداد روبهرو بودهایم. برای نمونه، سال ۱۴۰۰ کاهش تراز دریاچه برای این دورهٔ ۷۰ روزه، ۴۴ سانتیمتر بوده است. به عبارتی، اتفاقاً بنا بر مبنای عدد ۲۴ سانتیمتری اعلامی ایشان، دلیل وضعیت امروز دریاچه را نباید در عاملی طبیعی به اسم تبخیر جستوجو کنیم. چرا که از قضا، عدد امسال کمتر از تمام ۱۳ سال گذشته بوده است.
این روشِ بازی با اعداد، البته مشت نمونهٔ خروار است و میتوان به موارد دیگری از تناقضها و بازی با دادههای آماری در میان سخنان مسئولان هم اشاره کنیم که از خیر آن میگذریم. بازگردیم به سؤال آن مخاطب «پیام ما» که در پی فهم چرایی وضعیت کنونی دریاچه بود. هر چند دلایلی مثل افزایش چاههای کشاورزی و الگوی کشت و سدسازی و… همه به نوعی در پدید آمدن وضع کنونی نقش دارند، اما در پس همهٔ این عوامل، دلیل بزرگتری نهفته است که نادیده گرفتن عامدانهٔ آن موجب میشود ما و مسئولان، سرگرم شبهعلم و عددبازی شویم. عامل بزرگتر این است: «نداشتن الگویی روشن از توسعه و تنندادن به راهحلهای واقعی و سخت برای نجات دریاچه».
همهٔ آن عوامل دیگر معلول همین غفلت تاریخی هستند. تقلیل امر پیچیدهٔ اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی به چند عامل فنی، خطایی به مراتب بزرگتر است که نباید آن را زیر فرش پنهان کرد. پاسخ به این سؤال که «آیا دریاچه ارومیه احیا میشود؟» به این سادگی نیست که برخی مسئولان و کارشناسان در گذشته و اکنون تصویر کرده و میکنند. پاسخ به این سؤال مستلزم پاسخ دادن به سؤالات دیگری است.
آیا سند شفافی برای توسعهٔ استانهای حوضهٔ آبریز تهیه شده است؟ اگر بله، آیا پیشرانهای توسعه در استانهای حوضهٔ آبریز دریاچهٔ ارومیه بر مبنای تندادن به الگوی سازگاری با کمآبی طراحی شدهاند یا هنوز هم سیاستگذار در پی افزایش برداشت آب است؟ آیا برای جلوگیری از ادامهٔ سدسازی در حوضهٔ آبریز، ارادهٔ کافی سیاسی و همراهی اجتماعی وجود دارد؟ آیا نهادهایی مانند استانداریهای حوضهٔ آبریز میتوانند به رغم «تعارض منافع» با ذینفعان محلی، مصوبات قانونی احیای دریاچه را دنبال کنند؟ آیا نمایندگان مجلس از خیر اقدامات پوپولیستی برای کسب رأی میگذرند و اجازه داده و میدهند حقابهٔ دریاچه در زمان لازم از سدها رهاسازی شود یا همچنان برای دلخوشی کشاورزان، در جلسات در بسته، آن کار دیگر میکنند؟ و دهها سؤال دیگر. مسئلهٔ دریاچه فراتر از دولتها و جناحهاست.
قبلاً هم نوشته بودیم که دریاچهٔ ارومیه آیینهٔ تمامنمای بیاعتنایی به توسعهٔ پایدار است. اگر بناست که دریاچه را نجات دهیم، این نجات با پروژههای پرسروصدا و پرهزینهٔ عمرانی ممکن نیست. بله! راه نجات از فهم الگوی توسعه و طراحی مسیر درست میگذرد. تندادن به راهحلهای سخت، نیازمند سرمایهٔ اجتماعی قوی و اجماع محلی است. اجماع محلی نیازمند گفتوگو است و گفتوگوی مؤثر نیازمند ارادهٔ نهادهای ذینفع است. اگر چنین ارادهای وجود دارد، بسمالله. از همین فردا یک پاککن بزرگ برداریم و خطاهای گذشته را پاک کنیم.